
دخترك گل فروش شيشه تمام ماشينا رو زده بود
هيچي گيرش نيومده بود ، الا نگاه هاي تحقير آميز
نگاش به اونور خيابون افتاد
خانمي كه اونور خيابون ايستاده بود رو ديد
راننده ها هي ميگفتن : خانم چند ؟
دخترك تو دلش گفت : آخه اون خانم گل هم نميفروشه !!
از اون روز همش منتظر اينه كه بزرگ بشه !!

نظرات شما عزیزان:
|